به همراه چندتا از دوستاتون بعد از یک سفر طولانی به تهران رسیدین. بدجوری گشنه تون شده ولی چون ساعات پایانی شب رسیدین همه جا تعطیله... تقریبا نا امید شده بودید که میبینین یه رستوران چراغاش روشنه. وارد رستوران میشید، بی خبر از اینکه دارید بزرگترین اشتباه زندگیتونو میکنید. با یه آدم عجیب غریب مواجه میشید.ازتون سفارش غذا رو میگیره و میخواد منتظر باشید تا سفارشتون حاضر بشه. مدت زیادی طول میکشه و کم کم مشکوک میشید. قصد میکنید رستوران رو ترک کنید ولی متوجه میشید در رستوران قفل شده و هیچ پنجره ای هم وجود نداره. صاحب این رستوران یک قاتل روانیه! دو سال پیش، طی یک حادثه وحشتناک شاهد مرگ ۵ تا از دوستاش بوده و فقط اون تونسته جون سالم به در ببره. بعد از اون اتفاق دچار اختلالات روانی شدید شده و معتقده دیگران هم باید رنج و عذابی رو که خودش کشیده تجربه کنن!شما تنها ۷۰ دقیقه فرصت دارید تا برای زنده موندن تلاش کنید!;

مدتی پس از ناپدید شدن راهبه آنا، دیگر هیچ وقت صدای آواز دردناک از این کلیسای شوم قطع نشد و سالیان زیادیست که هیچ کس جرات ورود به آنجا و کشف راز این کلیسا نشده است. به نظر می‌رسد آنجا محفلی برای مردگان است و این آواز ها، آواز مردگان...;

این گالری دیگر صرفاً یک مکان نیست، بلکه دری به دنیای مخوف نقاشی‌های کیهان است.آیا شما شاگردان وفادار میتوانید پرده از راز مخوف این اتفاق بر دارید و یا کیهان فرهمند برای همیشه در دنیای رنگها و نقاشی های ترسناک خود گم میشود؟!;

پس از گذشت 20 سال از وقایع عجیب در مریضخانه ای در صربستان، شایعاتی درباره ی وجود اشیا خاص و ارزشمند در آنجا به گوش شما می رسد. شما دزدان طمع کاری هستید که نمی توانید وسوسه به دست آوردن این اشیا را از ذهن خود بیرون کنید و پا به این مریضخانه می گذارید . غافل از داستان پشت پرده این مریضخانه مخوف......;

مردم این روستای دوردست، شبِ سیزدهم هر ماه منتظرند تا نفرینِ بلقیس، جان یکی از فرزندشان را بگیرد. آنها تا ابد تقاص مرگِ بی‌رحمانه‌ی اختر، دختربچه‌ی بلقیس را خواهند پرداخت. مگر آنکه افرادی حاضر شوند بهای باطل شدن دائمی نفرین را بپردازند... ‌;

عمارت مارستون؛ عمارتی شوم و بدنام که هرکس پایش به آنجا رسیده به جنون رسیده یا ناپدید شده و یا زنده از عمارت بیرون نیامده... عمارت با قیمت پایین به یک خریدار فروخته شده. صاحب جدید عمارت اخیراً اتفاقات وحشتناکی را تجربه کرده که باعث می‌شود از یک تیم متخصص در رابطه با احضار روح و ارتباط با ارواح کمک بخواهد. شما به درخواست صاحب جدید، پا به عمارت مارستون میگذارید. آیا می‌توانید راز این عمارت شوم را بر ملا کنید یا به سرنوشت دیگرانی که وارد عمارت شدند دچار می‌شوید...;

سازمان، برای به دست آوردن اطلاعاتی فوق سری درباره موجودات جهش یافته و فرازمینی، اخیرا جاسوسی را به منطقه ۵۱ فرستاده است. جاسوس در ابتدای کار توانست پروتکل های امنیتی منطقه ۵۱ را به سازمان گزارش دهد اما پس از گذشت چند روز، ناگهان راه های ارتباطی با او قطع شد. حالا یک هفته می شود که از جاسوس ما خبری نیست و سازمان حدس می زند که او لو رفته و در حال حاضر زیر شکنجه و اعتراف گیری شدید است. گروه شما توسط سازمان استخدام و اعزام شده تا عملیات نفوذ به منطقه ۵۱ و نجات جاسوس را اجرا کنید. این عملیات به قدری سخت و غیر قابل برنامه ریزی قطعی است که شما و تیم تان باید در لحظه تصمیمات حیاتی بگیرید، در غیر این صورت، ممکن است برخی از اعضای تیم هرگز از منطقه ۵۱ خارج نشوند.;

سال ١٩٤٤ شعله هاي جنگ جهاني دوم در سراسر اروپا زبانه مي كشد؛ اردوگاه آشويتس آلمانها مركز نسل كشي يهوديان شده، در همین هنگام، دكتر ژوزف منگله- ملقب به فرشته مرگ- قرارگاهی ساخته تا بر روی شماری از زندانی ها، قبل از مرگ شان، آزمایشات غیر انسانی و بیرحمانه انجام دهد … شما به عنوان نيروهاي متفقين مطلع شده ايد فرمانده ای عالي رتبه به دست دشمن اسير شده و به این قرارگاه منتقل شده است … گروه شما به عنوان کارآموز دکتر منگله و هر کدام با مسوولیتی مشخص به پیشگاه فرشته مرگ فرستاده می شوید، آیا می توانید از آن قرارگاه- با بیمارانی غیرعادی- جان سالم به در ببرید؟ خواهید توانست فرمانده متفقین را قبل از مرگ نجات داده و از آنجا خارج کنید؟! چالش بزرگ و خطرناکی پیش روی شماست ...;

شما گروهی سارق و تبهکار بین المللی از نقاط مختلف دنیا هستید که در حین انجام عملیات مشترکی در مکزیک توسط گارد ویژه این کشور بازداشت و پس از محاکمه به حبس ابد محکوم شده اید. اینک به زندان فدرال مکزیک منتقل شده اید تا دوران حبس طولانی خود را تا زمان مرگ در آنجا طی کنید. اما ظاهرا خیال ماندن ندارید و مرگ را به حبس ابد ترجیح داده اید ... آیا راهی برای فرار از بند تبهکاران زندان فدرال مکزیک هست؟؟ ;

پرونده خانواده مَک‌کنی تبدیل به یک پرونده رازآلود و پر پیچ و خم شده که تا به امروز برایمان لاینحل باقی مانده است.متأسفانه اد و لورین‌وارن هم در لیورپول پیگیر پرونده ای دیگر هستن.3نفر از نیروهای ماورالطبیعه‌ کلیسا هم در این رابطه، ناپدید شدن و حالا ما به کمک شما نیاز داریم. پیشاپیش از اینکه دعوت ما را می پذیرید سپاسگزاریم.کلیسای سنت‌لئوناردلندن - سپتامبر ١٩٨١;

بیماری طاعون جهش یافته و شهر را تا آستانه مرگ کامل پیش برده. مراکز متعدد برای ایزوله مبتلایان به طاعون ایجاد شده. ماموران این مراکز مجوز دارند هر شخص مشکوک به طاعون را در شهر دستگیر کرده و به مرکز خود ببرند. شما و دوستانتان در حالی که هیچ نشانی از بیماری ندارید از دستگیرشدگانِ دیشبِ این مرکز هستید که با فاصله زیادی از شهر تاسیس شده. بازرسان دولتی به مدارکی دست یافته‌اند که نشان می‌دهد این مرکز برای تست داروهای جدید ضد طاعون، افراد سالم را دستگیر و پس از انتقال بیماری، اقدام به آزمایش روی آنان می‌کند. ماموران که برای پلمپ این مرکز به اینجا مراجعه کرده‌‌بودند، طی یک درگیری با تیم امنیتی اینجا کشته می‌شوند. رییس مرکز پس از کشتن همه شاهدان ماجرا از جمله کارمندان خود، می‌گریزد. شما اینجا گیر افتاده‌اید و در معرض طاعونید. تنها چیزی که میدانید این است: دیشب یکی از دستگیرشدگان پیشین که به کلید خروج دست یافته بود، پس از آنکه اعتراف نکرد، سوزانده شد...;